علل و راه های درمانی اختلال اوتیزم در کودکان (بخش دوم)
تعداد پسران مبتلا به اوتیزم بیشتر از دختران است و نسبت ۳ یا ۴ به ۱ در مورد آنها مطرح شده است. به ویژه دختران در مقایسه با پسران اوتیزم مبتلا به عقب ماندگی ذهنی مشکلات کمتری دارند. با ما همراه باشید تا با علل و راه های درمان این اختلال شایع در میان کودکان بیشتر بدانید.
جنسیت یک عامل خطرساز قابل توجه در مبتلا شدن به اختلال اوتیزم است.
مطالعات کروموزومی
در مطالعات دیگر، تراکم پایین سلول های پورکینژ که مسئول بازداری عمل سلول های دیگر مغزی می باشند، مشاهده شده است. این گونه نابهنجاری ها ممکن است رفتارهای کلیشه ای و فعالیت افراطی را که گاهی اوقات این کودکان نشان میدهند، توجیه نماید.
بالاخره، برخی از پژوهشگران در افراد اوتیزم مگالون سفالی (اندازه مغز به طور قابل ملاحظه ای بزرگ می شود) را مطرح کرده اند (بیلی، فیلیپ و راتر، ۱۹۹۶، به نقل از اکوسلیا، ۱۹۹۹). خطوط امیدوارکننده دیگر به فنون تصویربرداری مغز مثل MRI مربوط هستند. اگرچه نتایج برخی از این گونه مطالعه ها متعارض اند، پژوهشگران تعدادی از علل ممکن مؤثر در اوتیزم را شناسایی کرده اند. از جمله می توان به بزرگ شدن بطن ها در مغز اشاره کرد.
بالاخره، برخی از پژوهشگران در افراد اوتیزم مگالون سفالی (اندازه مغز به طور قابل ملاحظه ای بزرگ می شود) را مطرح کرده اند (بیلی، فیلیپ و راتر، ۱۹۹۶، به نقل از اکوسلیا، ۱۹۹۹). خطوط امیدوارکننده دیگر به فنون تصویربرداری مغز مثل MRI مربوط هستند. اگرچه نتایج برخی از این گونه مطالعه ها متعارض اند، پژوهشگران تعدادی از علل ممکن مؤثر در اوتیزم را شناسایی کرده اند. از جمله می توان به بزرگ شدن بطن ها در مغز اشاره کرد.
رویکرد شناختی
هیچ کس منکر این موضوع که کودکان اوتیزم در تقلید و درک کردن، انعطاف پذیری و ابداع کردن، کاربرد و شکل دادن به قواعد و استفاده از اطلاعات مشکلاتی دارند، نیست. به عبارت دیگر، نظریه های شناختی، مشکلات شناختی کودکان اوتیزم را در سازش با دنیا، اولیه می دانند و علت مشکلات اجتماعی این کودکان را در شناخت آنها خلاصه می کنند. بررسی های اخیر بر چهار حوزه وسیع از کارکرد شناختی متمرکز شده اند: کارکرد اجرایی، حافظه و طبقه بندی، درک اجتماعی و نظریه ذهن.
با توجه به کارکرد اجرایی، عده ای از پژوهشگران متذکر شده اند که افراد اوتیزم در زمینه حل مسئله مشکل بزرگی دارند. برنامه ریزی ابتکاری، کنترل کردن تکانه ها، حفظ کردن توجه، بازبینی عملکردها و بازداری رفتار نامناسب نیز از زمینه های مشکل آنهاست.
مطالعات مربوط به طبقه بندی و حافظه نشان داده اند که افراد اوتیزم همچنین مشکلاتی در زمینه صورت بندی مفاهیم جدید و درک اطلاعات جدید براساس این مفاهیم دارند. آنها تمایل زیادی دارند که متکی به قواعد و قاعده باشند. شبیه به افراد آمنزی، افراد اوتیزم نقایصی را نیز در حافظه دراز مدت و کوتاه مدت نشان می دهند که این موضوع ممکن است به بدکاری های آمیگدال و هیپوکامپ آنها مربوط باشد. درک اجتماعی کودکان اوتیزم با توجه به این واقعیت که آنها به نشانه های مربوط به توجه یا هیجان افراد دیگر توجه ندارند، مختل می شود. در اصل توانایی آنها برای درک حرکات بیانگر مثل اشارات یا نگاه کردن شدیدا مختل شده است. آنها همین طور در زمینه درک هیجانات دیگران و بیانات چهره ای آنها مشکل دارند.
فرضیه شناختی نهایی در مورد این کودکان آن است که این گونه کودکان نظریه ذهنی ندارند. بدین معنی که آنها نمی توانند وجود وضعیت های ذهنی را مثل باورها یا امیال درک نمایند. بنابراین نمی توانند رفتار را براساس این گونه وضعیت ها پیش بینی و درک کنند. در یک مطالعه، کودکان بهنجار، اوتیزم و عقب مانده ذهنی در رابطه با دو عروسک به نام های «سالی و آنا» مورد سؤال قرار گرفتند. آنها این صحنه را مشاهده می کردند که سالی، باید تیله را در کجا جستجو کند. بیش از ۸۰ درصد کودکان اوتیزم پاسخ دادند در «سبد»، اما تنها ۲۰ درصد از کودکان اوتیزم جواب درست دادند. این به آن معنی نیست که آنها نمی توانند به خاطر آورند، بلکه به این موضوع مربوط می شود که نمی توانند عقاید دیگران را در نظر بگیرند. فقدان این مهارت شاخص، بدون شک، در انزوای اجتماعی کودکان اوتیزم دخالت دارد (اکوسلیا، ۱۹۹۹).
با توجه به کارکرد اجرایی، عده ای از پژوهشگران متذکر شده اند که افراد اوتیزم در زمینه حل مسئله مشکل بزرگی دارند. برنامه ریزی ابتکاری، کنترل کردن تکانه ها، حفظ کردن توجه، بازبینی عملکردها و بازداری رفتار نامناسب نیز از زمینه های مشکل آنهاست.
مطالعات مربوط به طبقه بندی و حافظه نشان داده اند که افراد اوتیزم همچنین مشکلاتی در زمینه صورت بندی مفاهیم جدید و درک اطلاعات جدید براساس این مفاهیم دارند. آنها تمایل زیادی دارند که متکی به قواعد و قاعده باشند. شبیه به افراد آمنزی، افراد اوتیزم نقایصی را نیز در حافظه دراز مدت و کوتاه مدت نشان می دهند که این موضوع ممکن است به بدکاری های آمیگدال و هیپوکامپ آنها مربوط باشد. درک اجتماعی کودکان اوتیزم با توجه به این واقعیت که آنها به نشانه های مربوط به توجه یا هیجان افراد دیگر توجه ندارند، مختل می شود. در اصل توانایی آنها برای درک حرکات بیانگر مثل اشارات یا نگاه کردن شدیدا مختل شده است. آنها همین طور در زمینه درک هیجانات دیگران و بیانات چهره ای آنها مشکل دارند.
فرضیه شناختی نهایی در مورد این کودکان آن است که این گونه کودکان نظریه ذهنی ندارند. بدین معنی که آنها نمی توانند وجود وضعیت های ذهنی را مثل باورها یا امیال درک نمایند. بنابراین نمی توانند رفتار را براساس این گونه وضعیت ها پیش بینی و درک کنند. در یک مطالعه، کودکان بهنجار، اوتیزم و عقب مانده ذهنی در رابطه با دو عروسک به نام های «سالی و آنا» مورد سؤال قرار گرفتند. آنها این صحنه را مشاهده می کردند که سالی، باید تیله را در کجا جستجو کند. بیش از ۸۰ درصد کودکان اوتیزم پاسخ دادند در «سبد»، اما تنها ۲۰ درصد از کودکان اوتیزم جواب درست دادند. این به آن معنی نیست که آنها نمی توانند به خاطر آورند، بلکه به این موضوع مربوط می شود که نمی توانند عقاید دیگران را در نظر بگیرند. فقدان این مهارت شاخص، بدون شک، در انزوای اجتماعی کودکان اوتیزم دخالت دارد (اکوسلیا، ۱۹۹۹).
گروه های در خطر اوتیزم
موقعیت های اقتصادی - اجتماعی و زمینه فرهنگی - قومی برای ابتلا به این اختلال عوامل خطرساز عمده ای نیستند. جنسیت یک عامل خطرساز قابل توجه است. تعداد پسران مبتلا به اوتیزم بیشتر از دختران است و نسبت ۳ یا ۴ به ۱ در مورد آنها مطرح شده است. به ویژه دختران در مقایسه با پسران اوتیزم مبتلا به عقب ماندگی ذهنی مشکلات کمتری دارند. عامل خطرساز دیگر برای اوتیزم وجود اختلال در خواهر و برادرهاست. رواج اوتیزم در خواهر یا برادرهای کودکان اوتیزم ۳ درصد است. رواجی که به طور قابل ملاحظه بیشتر از جمعیت عمومی است (همان منبع).
درمان
هدف های درمان عبارتند از: کاهش دادن نشانه های رفتاری و کمک به رشد کارکردهای تأخیر شده ابتدایی و رشدنایافته مانند زبان و مهارت های مراقبت از خود. به علاوه، والدین اغلب پریشان هستند و نیاز به حمایت و مشاوره دارند.
فنون رفتاری به طور قابل ملاحظه ای هم در مورد عقب ماندگی ذهنی و هم در مورد کودکان اوتیزم سودمند بوده اند. سه مورد از فنون عمده رفتاردرمانی عبارتند از: شکل دهی رفتار، زنجیره سازی و استفاده از کنترل محرکی. درمان های مؤثر برای کاهش رفتارهای ناسازگارانه مثل پرخاشگری و خود آزاری، محرومیت از تقویت، تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر و تقویت افتراقی رفتارهای ناهمساز است. این کودکان می توانند زبان علامتی را برای کاهش دادن نیاز به استفاده از رفتارهای ناسازگارانه یاد بگیرند. برای مثال آنها می توانند علامتی را که نشان دهنده نوشیدن است بیاموزند تا این که مجبور نشوند برای به دست آوردن تقاضای خود، پرخاشگری کنند. درمان هایی با جهت گیری تنبیهی مثل جریمه کردن، بیزاری آموزی و جبران نیز ممکن است مورد استفاده قرار بگیرند.
اثرات این گونه فنون به نظر می رسد به رفتاری که قصد حذف کردن آن را داریم وابسته باشد، مثلا پاسخ های خودتخریبی، مثل ضربه زدن به سر که ممکن است اگر توجه اجتماعی دریافت نکنند، سرانجام حذف گردند. اما تعدادی از رفتارها به نظر می رسد به جای پاداش های بیرونی به وسیله پاداش های درونی حفظ می گردند. به طوری که در تعدادی از موارد جلب توجه اجتماعی با دریافت آن، اثر کمی خواهد داشت با این که ممکن است هیچ اثری نداشته باشد. برای مثال، رفتارهای حرکتی تشریفاتی برانگیخته شده به وسیله تقویت حسی، به طور قابل ملاحظه ای در برابر خاموشی مقاوم هستند.
درمان های شناختی برای درمان ناتوانی های رشدی بر پنج حوزه اصلی تمرکز دارند: تعلیم خودآموزشی، آموزش ارتباط، خودتنظیمی، خودنظارتی، کنترل خود و حل مسئله. این گونه درمان ها مکمل درمان های رفتاری هستند.
هرچند که هیچ داروی خاصی برای این اختلال وجود ندارد ولی به هر حال گزارش شده که استفاده از هالوپریدول هم نشانه های رفتاری را کاهش می دهد و هم یادگیری را سرعت می بخشد. دارو، بیش فعالی، رفتارهای قالبی، گوشه گیری، بی قراری، تحریک پذیری و عاطفه ناپایدار را کاهش می دهد. شواهد حاکی از آن است، زمانی که هالوپریدول به طور مناسب به کار برده می شود اثرات درازمدت مؤثر بر جای می گذارد، هرچند حرکت پریشی های ترک دارو و حرکات تأخیری با درمان هالوپریدول در کودکان همراهند. شواهد حاکی هستند که حرکت پریشی ها می توانند با تلع مصرف دارو رفع گردند. فن فلورامین که سلح سروتونین خون را کاهش می دهد در برخی از کودکان اوتیزم مؤثر است. به نظر نمی رسد بهبود با کاهش سطح سروتونین خون ارتباطی داشته باشد. اخیرا مطالعه نالترکسان این امید را ایجاد کرده است که با مسدود شدن مخدرهای درونی نشانه های درخودمانده کاهش یابد. زمانی که سایر داروها نتیجه ندهد، لیتیوم می تواند برای رفتارهای خود آسیبی یا پرخاشگرانه مورد آزمایش قرار گیرد (اکوسلیا، ۱۹۹۹).
فنون رفتاری به طور قابل ملاحظه ای هم در مورد عقب ماندگی ذهنی و هم در مورد کودکان اوتیزم سودمند بوده اند. سه مورد از فنون عمده رفتاردرمانی عبارتند از: شکل دهی رفتار، زنجیره سازی و استفاده از کنترل محرکی. درمان های مؤثر برای کاهش رفتارهای ناسازگارانه مثل پرخاشگری و خود آزاری، محرومیت از تقویت، تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر و تقویت افتراقی رفتارهای ناهمساز است. این کودکان می توانند زبان علامتی را برای کاهش دادن نیاز به استفاده از رفتارهای ناسازگارانه یاد بگیرند. برای مثال آنها می توانند علامتی را که نشان دهنده نوشیدن است بیاموزند تا این که مجبور نشوند برای به دست آوردن تقاضای خود، پرخاشگری کنند. درمان هایی با جهت گیری تنبیهی مثل جریمه کردن، بیزاری آموزی و جبران نیز ممکن است مورد استفاده قرار بگیرند.
اثرات این گونه فنون به نظر می رسد به رفتاری که قصد حذف کردن آن را داریم وابسته باشد، مثلا پاسخ های خودتخریبی، مثل ضربه زدن به سر که ممکن است اگر توجه اجتماعی دریافت نکنند، سرانجام حذف گردند. اما تعدادی از رفتارها به نظر می رسد به جای پاداش های بیرونی به وسیله پاداش های درونی حفظ می گردند. به طوری که در تعدادی از موارد جلب توجه اجتماعی با دریافت آن، اثر کمی خواهد داشت با این که ممکن است هیچ اثری نداشته باشد. برای مثال، رفتارهای حرکتی تشریفاتی برانگیخته شده به وسیله تقویت حسی، به طور قابل ملاحظه ای در برابر خاموشی مقاوم هستند.
درمان های شناختی برای درمان ناتوانی های رشدی بر پنج حوزه اصلی تمرکز دارند: تعلیم خودآموزشی، آموزش ارتباط، خودتنظیمی، خودنظارتی، کنترل خود و حل مسئله. این گونه درمان ها مکمل درمان های رفتاری هستند.
هرچند که هیچ داروی خاصی برای این اختلال وجود ندارد ولی به هر حال گزارش شده که استفاده از هالوپریدول هم نشانه های رفتاری را کاهش می دهد و هم یادگیری را سرعت می بخشد. دارو، بیش فعالی، رفتارهای قالبی، گوشه گیری، بی قراری، تحریک پذیری و عاطفه ناپایدار را کاهش می دهد. شواهد حاکی از آن است، زمانی که هالوپریدول به طور مناسب به کار برده می شود اثرات درازمدت مؤثر بر جای می گذارد، هرچند حرکت پریشی های ترک دارو و حرکات تأخیری با درمان هالوپریدول در کودکان همراهند. شواهد حاکی هستند که حرکت پریشی ها می توانند با تلع مصرف دارو رفع گردند. فن فلورامین که سلح سروتونین خون را کاهش می دهد در برخی از کودکان اوتیزم مؤثر است. به نظر نمی رسد بهبود با کاهش سطح سروتونین خون ارتباطی داشته باشد. اخیرا مطالعه نالترکسان این امید را ایجاد کرده است که با مسدود شدن مخدرهای درونی نشانه های درخودمانده کاهش یابد. زمانی که سایر داروها نتیجه ندهد، لیتیوم می تواند برای رفتارهای خود آسیبی یا پرخاشگرانه مورد آزمایش قرار گیرد (اکوسلیا، ۱۹۹۹).
نویسنده: علیرضا کاکاوند
منبع: کتاب «روان شناسی مرضی کودکان»
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}